هم دردی
پشیمون نکن از عشق از احساسی که من دارم
نمیخوام سرنوشتم رو به دست گریه بسپارم
پشیمونم نکن از عشق نگو از من گریزونی
ببین دستامو یخ کرده تو این خواب زمستونی
نذار کابوس من باشه نگاه سرد و بی رحمت
کیه که مرهمی باشه واسه دستای مجروحت
کیه اون تکیه گاه تو که آغوش تو رو داره
می تونه خاطراتت رو توی ذهنش نگه داره
رهام کن از تب گریه از ین دلواپس بودن
بذار باور کنم دستات هنوزم با منه بامن
ببین دستامو یخ کرده تو این خواب زمستونی
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
+ نوشته شده در شنبه شانزدهم خرداد ۱۳۸۸ ساعت 10:51 توسط بی پروا
|